********************************
نگاه ساکت باران به روی صورتم وارونه می افتد ، همه گویند عجب شاد است عجب خندان ، ولی آنها چه میدانند که کوهی پر از دردم؟
********************************
به دنبال چه پایانی ، خلاف جاده ایستادی؟ … چرا تا عادتت کردم ، به فکر رفتن افتادی ؟ … چرا باید به تنهایی ، دوباره بی تو برگردم ؟ …کجای جاده بد بودم ، کجای قصه بد کردم؟
********************************
یا بمان و امید فردایم باش ، یا دیروزم را پس بده و برو ….
********************************
باختم تا دلخوشت کنم ، بدان که برگ برنده ات سادگیم نبود ! دلم بود ….
********************************
امشب شب آرزوهاست، هر دوستی که برای خودش در این شب عزیز آرزویی کرد ، برای منم آرزویی بکند !
********************************
آنقدر دلم را شکسته اند که تمام راه های منتهی به دل خراب شده است، چندیست تابلو زده ام کارگران مشغول کارند آهسته برانید ، نه برای دل شکسته ام ، برای شما کـه از زخـم دلم زخم بر ندارید
********************************
امیدوارم هیچ راه نجاتی پیدا نکنی وقتی توی خوشی ها غرق هستی
********************************
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم … نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی … چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی … نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی
********************************
شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هرلحظه میتوان تکرار کرد
********************************
گوش خدا نیازی به داد زدن نداره ، تو آروم آروم به خودت بگو ، خدا بلند بلند میشونه !
********************************
محبت ، درختی است که ریشه آن در قلب است و میوه آن در زبان
********************************
گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی انسانها کافیست ، به نگاه او میسپارمت
********************************
دوستای خوب مثل ستاره هان! حتی اگر هزارشب هم آسمون ابری باشه و نبینی شون ، بازم خیالت راحته که هستن
********************************
کسی به خدا گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای ، پس چرا آرزو کنم ؟ خدا گفت: شاید نوشته باشم هرچه آرزو کند !
********************************
گاهی خلوت کسی را باید شکست ، تا بداند به یادش هستی !
********************************
در ساحل قلبها این جای پای مهربانان است که میماند . وگرنه موج روزگار هر رد پایی را پاک میکند
********************************
مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است … دائما خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است … دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست … جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است … شصت و شاهد هردو دعوای بزرگی میکنند … پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است … آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون … آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است … گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن … روی دریا کف نشیند ، قعر دریا گوهر است
********************************
درسته که گداییم ، نگو که بی وفاییم ، ما اهل هر کجاییم ، مخلص رفقاییم
********************************
مرد زندانی میخندید، شاید به زندانی بودن خویش، و شاید به آزادی من. راستی زندان کدام سوی میله هاست؟
********************************
قلب من به تیغ کسانی زخم برداشت که از آنها انتظار رفاقت داشت
********************************
قلب من با هر تپش با هر سکوت ، یک نفس دارد دعایت میکند …. بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند
********************************
انگشتانت را به من قرض بده ، برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام !
********************************
گاهی نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم ، تا از حال آنکه دلم با اوست آگاه شوم. این بار که ” دلتنگی ” را بهانه کردم، فردا را چه کنم؟
********************************
یادت ای دوست بخیر ، بهترینم خوبی؟ خبری نیست ز تو ؟ دل من میخواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنیا تنگ است. میسپارم همه ی زندگی ات را به خدا
********************************
به خاطر خاطره هایت ، خاطرت در خاطرم خاطره ترین خاطره هاست
********************************
تو نیستی و دلم میل گفت و گو دارد … طلوع چشم تو را ، چشم آرزو دارد … خبر نداری از این دل چه میکشد بی تو … چه بغض ها که بدون تو در گلو دارد … بیا برای همیشه بمان که این تنها … کسی به جز تو ندارد ، خودت بگو دارد؟ … چقدر شعر سرودم چقدر بی حاصل … تو نیستی و دلم میل گفت و گو دارد …..
********************************
نه پیشانی من به لبهای تو رسید ، نه لیاقت تو به احساس من. چیزی بهم بدهکار نیستیم ، هردو کم آوردیم ….
********************************
فراموش کردنت کار سختی نیست ! کافی است دراز بکشم ، چشم هایم را ببندم و برای همیشه بمیرم !
********************************
تنها تویی که از لب من شعر میشنوی ، هرکس که لایق غزل عاشقانه نیست !
********************************
بهت نمیگم دلمی ، چون پر از غمه ، نمیگم گلی چون عمرش کمه ، نمیگم چشامی چون واست کمه ، بهت میگم خودتی چون از تو بهتر کسی نیست
نگاه ساکت باران به روی صورتم وارونه می افتد ، همه گویند عجب شاد است عجب خندان ، ولی آنها چه میدانند که کوهی پر از دردم؟
********************************
به دنبال چه پایانی ، خلاف جاده ایستادی؟ … چرا تا عادتت کردم ، به فکر رفتن افتادی ؟ … چرا باید به تنهایی ، دوباره بی تو برگردم ؟ …کجای جاده بد بودم ، کجای قصه بد کردم؟
********************************
یا بمان و امید فردایم باش ، یا دیروزم را پس بده و برو ….
********************************
باختم تا دلخوشت کنم ، بدان که برگ برنده ات سادگیم نبود ! دلم بود ….
********************************
امشب شب آرزوهاست، هر دوستی که برای خودش در این شب عزیز آرزویی کرد ، برای منم آرزویی بکند !
********************************
آنقدر دلم را شکسته اند که تمام راه های منتهی به دل خراب شده است، چندیست تابلو زده ام کارگران مشغول کارند آهسته برانید ، نه برای دل شکسته ام ، برای شما کـه از زخـم دلم زخم بر ندارید
********************************
امیدوارم هیچ راه نجاتی پیدا نکنی وقتی توی خوشی ها غرق هستی
********************************
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم … نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی … چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی … نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی
********************************
شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هرلحظه میتوان تکرار کرد
********************************
گوش خدا نیازی به داد زدن نداره ، تو آروم آروم به خودت بگو ، خدا بلند بلند میشونه !
********************************
محبت ، درختی است که ریشه آن در قلب است و میوه آن در زبان
********************************
گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی انسانها کافیست ، به نگاه او میسپارمت
********************************
دوستای خوب مثل ستاره هان! حتی اگر هزارشب هم آسمون ابری باشه و نبینی شون ، بازم خیالت راحته که هستن
********************************
کسی به خدا گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای ، پس چرا آرزو کنم ؟ خدا گفت: شاید نوشته باشم هرچه آرزو کند !
********************************
گاهی خلوت کسی را باید شکست ، تا بداند به یادش هستی !
********************************
در ساحل قلبها این جای پای مهربانان است که میماند . وگرنه موج روزگار هر رد پایی را پاک میکند
********************************
مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است … دائما خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است … دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست … جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است … شصت و شاهد هردو دعوای بزرگی میکنند … پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است … آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون … آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است … گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن … روی دریا کف نشیند ، قعر دریا گوهر است
********************************
درسته که گداییم ، نگو که بی وفاییم ، ما اهل هر کجاییم ، مخلص رفقاییم
********************************
مرد زندانی میخندید، شاید به زندانی بودن خویش، و شاید به آزادی من. راستی زندان کدام سوی میله هاست؟
********************************
قلب من به تیغ کسانی زخم برداشت که از آنها انتظار رفاقت داشت
********************************
قلب من با هر تپش با هر سکوت ، یک نفس دارد دعایت میکند …. بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند
********************************
انگشتانت را به من قرض بده ، برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام !
********************************
گاهی نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم ، تا از حال آنکه دلم با اوست آگاه شوم. این بار که ” دلتنگی ” را بهانه کردم، فردا را چه کنم؟
********************************
یادت ای دوست بخیر ، بهترینم خوبی؟ خبری نیست ز تو ؟ دل من میخواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنیا تنگ است. میسپارم همه ی زندگی ات را به خدا
********************************
به خاطر خاطره هایت ، خاطرت در خاطرم خاطره ترین خاطره هاست
********************************
تو نیستی و دلم میل گفت و گو دارد … طلوع چشم تو را ، چشم آرزو دارد … خبر نداری از این دل چه میکشد بی تو … چه بغض ها که بدون تو در گلو دارد … بیا برای همیشه بمان که این تنها … کسی به جز تو ندارد ، خودت بگو دارد؟ … چقدر شعر سرودم چقدر بی حاصل … تو نیستی و دلم میل گفت و گو دارد …..
********************************
نه پیشانی من به لبهای تو رسید ، نه لیاقت تو به احساس من. چیزی بهم بدهکار نیستیم ، هردو کم آوردیم ….
********************************
فراموش کردنت کار سختی نیست ! کافی است دراز بکشم ، چشم هایم را ببندم و برای همیشه بمیرم !
********************************
تنها تویی که از لب من شعر میشنوی ، هرکس که لایق غزل عاشقانه نیست !
********************************
بهت نمیگم دلمی ، چون پر از غمه ، نمیگم گلی چون عمرش کمه ، نمیگم چشامی چون واست کمه ، بهت میگم خودتی چون از تو بهتر کسی نیست