قابل توجه آنهایی که از ساز مخالف و باد مخالف و جریان ناموافق زندگی می نالند و نا امیدند :
" باد بادک زمانی اوج میگیرد که با باد مخالف روبرو شود ... "
تو میتوانی ، کافیست اراده و تلاش کنی ،
امید به خدا با ماست ...
...............
عباس بابایی فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود ، باغبانِ پایگاه را مست دید به روی خودش نیاورد انگار مست نیست ، گرم گرفت و احوال پرسی کرد و دور شد ...
باغبان که مستی از سرش پرید با خودش کلنجار میرفت که چرا هیچ نگفت؟
بعدتر هر چه میپرسید بابایی بشتر کتمان میکرد
میگفت: "برادر عزیز چیزی نگو. من نمی خواهم راجع به کاری که کرده ای حرفی بزنی ، هر چه هست بین تو و خدایت است اگر پشیمانی به او بگو ..."
.............
برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند
شاید چون آرزوهایم بلندند ...
ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :
امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
آری ، وچه زیبا نوشته بود ...
همواره با خود تکرار میکنم،
امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
..............
در تفسیر «روح البیان» حکایتی نقل شده است. از این قرار که: یکی از فاسقان و روسیاهان عالم دست به دعا بلند کرد و به خداوند توجّه نمود، ولی خداوند با نظر لطف و رحمت به او نگاه نکرد.
بار دیگر او دست به دعا به طرف خدای متعال دراز کرد،خداوند باز از او روی گرداند، بار سوم دست نیاز به سوی بی نیاز مطلق دراز کرد و تضّرع و ناله نمود.
خداوند به ملائکه اش فرمود: فرشتگانم! دعای بنده ام را به اجابت رساندم که پروردگاری جز من ندارد.او را عفو نمودم و حوائجش را برآوردم؛ زیرا که من از تضرّع و گریه ی بندگانم شرم دارم.
....................
:: بازدید از این مطلب : 1556
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0